ازدواج دختر بدون اجازه پدر

ازدواج دختر بدون اجازه پدر

ازدواج دختر بدون اجازه پدر

فهرست مطالب

بنابر ماده ۱۰۴۳ قانون مدنی اصلاحی مورخ ۱۴/۸/۱۳۷۰ ، نکاح دختر باکره اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او است و هر گاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند ، اجازه او ساقط و در این صورت دختر می تواند با معرفی کامل مردی که می خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده است پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید. ( اصلاحی مطابق قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۳۷۰)

اجازه ازدواج دختر

در ماده ۱۰۴۳ قانون مدنی قبل از اصلاح سال ۱۳۷۰ عبارت «دختری که هنوز شوهر نکرده» به کار رفته بود که موجب اختلاف بین دادگاه ها شده بود. محل اختلاف آنجاست که ممکن است به دلایل گوناگونی بکارت زائل شده باشد ؛ درنتیجه به موجب رای وحدت رویه شماره ۲۶۱ مورخ ۲۹/۱/۱۳۶۳ هیات عمومی دیوان عالی کشور ، نظر باکره بودن پذیرفته شد. به عبارت دیگر اگر از هر طریقی بکارت از بین رفته باشد و لو دخول نامشروع اذن پدر از بین می رود.

در حالت دیگری ممکن است دختری باکره ازدواج نماید و طلاق بگیرد در حالی که هنوز باکره است ؛ در این حالت برای ازدواج دوم شرط اجازه پدر وجود دارد زیرا همانطورکه گفته شد ملاک برای اجازه دختر بکارت اوست و در اینجا دختر هنوز باکره است. پس نیاز به اجازه پدر است.

شایان ذکر است عده ای از فقها قائل به اجازه پدر برای دختر باکره و رشید(بالای ۱۸ سال) نیستند و البته برخی دیگر نظری مخالف دارند. ولی قانون و رویه دادگاه ها همان است که گفته شد.

این اجازه صرفا مربوط به پدر و جد پدری (پدربزرگ) است بنابراین اگر آنها در قید حیات نباشد اجازه مادر، برادر و … شرط نیست.

کسب اجازه در صورت در دسترس نبودن پدر یا جد پدری

به موجب ماده ۱۰۴۴ قانون مدنی در جایی که پدر یا جد پدری به علت سفر ، حضور در جنگ ، اسارت یا عوامل دیگر ، امکان حضور و اجازه برای نکاح دختر را نداشته باشند ، باز هم دختر می‌تواند با مراجعه به دادگاه خانواده و ارائه دادخواست و ذکر این نکته که علت غیبت پدرش چیست ، از دادگاه اجازه ازدواج بگیرد.

همچنین اگر پدر و جد پدری مخالف ازدواج دختر یا شخص خاصی باشند و دختر مصر بر آن باشد بایستی به طرفیت پدر دادخواست اجازه ازدواج دختر را تقدیم دادگاه خانواده کند. دادگاه یا عودت از پدر در جلسه دادرسی علت مخالفت را جویای شود و اگر بدون دلیل به تشخیص دادگاه از اجازه خودداری کند، اجازه او ساقط خواهد شد و به دختر اجازه ازدواج یا شخص معین صادر می شود.

مخالفت بی دلیل پدر با ازدواج دختر

اگر پدری بدون دلیل با ازدواج دخترش مخالفت کند و از این طریق ، از حق پدری خود سوء استفاده کند ، قانون گذار تعیین تکلیف نموده است.

ماده ۱۰۴۳ قانون مدنی در این خصوص مقرر می‌دارد : هرگاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند ، اجازه وی برای نکاح ساقط و در این صورت دختر می‌تواند با معرفی کامل مردی که می‌خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آن‌ها قرار داده شده ، پس از اخذ اجازه از دادگاه خانواده به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید.

روند رسیدگی به دادخواست کسب اجازه از دادگاه

مرجع قانونی برای اینکه تشخیص دهد آیا مخالفت پدر قانونی بوده یا غیرقانونی ، دادگاه خانواده است. بنابراین ، دختری که می‌خواهد با مردی ازدواج کند ، در صورت مخالفت پدر ، باید یک دادخواست حقوقی مبنی بر صدور اجازه ازدواج به دادگاه خانواده محل زندگی‌خود ارائه دهد و در دادخواست ارائه شده ، به معرفی کامل مردی که می‌خواهد با او ازدواج کند ، بپردازد.

دادگاه خانواده با تشکیل جلسه رسیدگی و دعوت طرفین اظهارات پدر را می‌شنود و علت مخالفت وی را جویا شده و در صورتی‌که مخالفت پدر را موجه تشخیص دهد ، دادخواست دختر را رد می‌کند ، اما اگر مخالفت پدر ، دلیل موجهی نداشته باشد ، در این صورت ، با صدور حکمی اجازه ثبت ازدواج دختر را صادر کرده و دختر می‌تواند با اجازه دادگاه ، به دفتر رسمی ازدواج مراجعه کرده و اقدام به ثبت نکاح کند.

اجازه ازدواج دختر غیره باکره

اساسا اجازه ازدواج زمانی موضوعیت دارد که دختر باکره باشد. بنابراین، دختر غیر باکره نیاز به اذن ندارد.

بکارت می‌بایست با استفاده از رابطه و یا مواقعه از بین رفته باشد. بنابراین، دختری که بر اثر حادثه و یا ورزش بکارت خود را از دست بدهد، همچنان باکره محسوب می‌گردد.

اجازه ازدواج دختر بعد از طلاق

چنانچه دختر یک بار ازدواج کند و طلاق بگیرد و در هنگام طلاق باکره باشد، برای ازدواج دوم نیز نیازمند اذن پدر است ؛ اما در صورت باکره نبودن نیازی به اجازه پدر نیست.

اجازه ازدواج دختر پس از فوت شوهر

چنانچه دختر یک بار ازدواج کند و در حالیکه هنوز باکره باشد ، شوهر او فوت نماید برای ازدواج دوم نیز نیازمند اذن پدر است ؛ اما در صورت باکره نبودن نیازی به اجازه پدر نیست.

اجازه ازدواج دختر پس از سی سالگی

در حال حاضر قانون جدیدی مبنی بر ازدواج دختر پس از سی سالگی بدون رضایت پدر وجود ندارد و دختر در هر سنی که باشد نیازمند اجازه پدر برای ازدواج است.

در چه مواردی دختر نیازی به اجازه پدرش ندارد؟

  • در صورتی که دختر باکره نباشد.
  • در صورتی که دختر قبلا شوهر کرده باشد و شوهر او فوت کرده باشد یا طلاق گرفته باشد برای ازدواج های بعدی اش دیگر نیازی به اجازه پدرش ندارد.
  • در صورتی که پدر دختر بدون دلیل یا با دلیل غیرموجهی به دخترش اجازه ازدواج ندهد بنابر ماده ۱۰۴۳ قانون مدنی دختر میتواند با معرفی کامل مردی که میخواهد با او ازدواج کند و پس از اخذ اجازه در دادگاه مدنی خاص با مراجعه به دفتر ازدواج نسبت به ثبت ازدواج خود اقدام کنند.
  • در صورتی که پدر یا جد پدری اش در قید حیات نباشد اجازه مادر و مادر و بقیه اعضای خانواده شرط نیست و دختر دیگر نیازی به اجازه کسی برای ازدواج ندارد و باید کسب اجازه از دادگاه کند.
  • به موجب ماده ۱۰۴۴ قانون مدنی در صورتی که ولی دختر در دسترس نبوده و مسافر یا غایب یا در جنگ باشد دختر می‌تواند با مراجعه به دادگاه خانواده، و ارائه دادخواست و ذکر این نکته که علت غیبت پدرش چیست، از دادگاه اجازه ازدواج بگیرد.
  • در صورتی که ولی محجور یا دیوانه باشد یا اینکه خود تحت قیمومیت اشخاص دیگر باشد حق دخالت در ازدواج دختر را ندارد و اجازه وی دیگر در ازدواج دختر لازم نخواهد بود.
  • در صورتی که دختر باکرگی خود را به هر دلیلی غیر از ازدواج مثل بیماری، ارتباط نامشروع ، استفاده از شی خارجی تعمدا و … بکارت زائل شده باشد دیگر نیازی به اجازه پدر در ازدواج را ندارد ، چون شرط اجازه پدر باکره بودن دختر است.
  • در صورتی که دختر برای ازدواج از پدرش اجازه گرفت و پدرش اذن ازدواج به او نداد ولی پدر جدش اجازه داد دختر میتواند ازدواج کند.

وضعیت ازدواج دختر بدون اجازه پدر

اگر دختر بدون مراجعه به دادگاه و گرفتن اجازه ازدواج کند ، عقد او باطل نخواهد بود ، ولی سردفتری که بدون اجازه این عقد را ثبت کرده است ، مرتکب تخلف انتظامی شده و مجازات می‌شود.

اذن پدر یا جد پدری قابل رجوع است یعنی پدر یا جد پدری می‌توانند پیش ازدواج تصمیم خود را تغییر دهد و امری را که اذن داده است رد کند ، اما در صورتی که دختر بدون اذن پدر یا جد پدری ازدواج کند عقد وی غیر نافذ است و اشخاص مذکور می‌توانند با تنفیذ خود آن عقد را نافذ نمایند در این صورت این اجازه دیگر قابل رجوع نیست یعنی پدر یا جد پدری نمی‌تواند امری را که اجازه داده است را رد کند.

عقد غیرنافذ به معنای عام کلمه ، به هر عقدی گفته می‌شود که دارای اثر حقوقی نباشد ، اما به معنای خاص ، عقدی ناقص است که قابلیت کمال دارد و با ضمیمه شدن رضای بعدی ، حیات حقوقی می‌یابد. در واقع عقد غیرنافذ ، عقدی موقوف است که اجازه به آن تحرک و نفوذ حقوقی می‌بخشد و به همین دلیل ، به آن عقد موقوف نیز گفته‌اند.

در صورت مخالفت پدر یا جد پدری با ازدواج دختر یا درخواست ابطال نکاح واقع شده ، وی موظف به ارائه دلایل مخالفت خود می‌باشد و در توجیه مخالفت خود نمی‌تواند تنها به اقتدار پدری استناد کند.

امکان واگذاری اذن پدر برای ازدواج دختر

اذن پدر یا جد پدری قائم به شخص است و قابل واگذاری نیست یعنی پدر یا جد پدری نمی‌توانند این اختیار خود را به شخص دیگری مثل برادر یا عمو واگذار کند ، البته می‌تواند در اعمال اختیار خود به دیگری وکالت دهند در واگذاری ، پدر حق خود را به طور کامل به دیگری می‌دهد و خودش دیگر هیچ حقی ندارد.

اما در وکالت این حق همچنان برای پدر باقی می‌ماند به عنوان مثال ممکن است پدری بنا به دلایلی نتواند در مجلس ازدواج دخترش حاضر شود و سند ازدواج را امضا کند لذا می‌تواند به شخصی وکالت دهد که از جانب او سند ازدواج را امضا کند همان طور که گفته شد شخص مذکور سند ازدواج را به وکالت از پدر امضا می‌کند نه از جانب خودش.

نمونه دادخواست اجازه ازدواج دختر از دادگاه

خواهان   خانم… (مشخصات دختر)

خوانده    آقای… (مشخصات پدر یا جد پدری)

خواسته    صدور حکم اجازه ازدواج به دلیل مخالفت بدون دلیل موجه پدر

دلایل و منضمات    شناسنامه خواهان و کارت ملی خواهان

با سلام احتراما اینجانب —– ۲۴ ساله فارغ التحصیل رشته —— هستم. مدت ۲ سال که شخصی به نام آقای  ——— مسلمان و دارای شغل —— و با مهریه توافق شده ۱۱۰ سکه تمام بهار آزادی به خواستگاری اینجانب می آید و پدرم چون سالها قبل از مادرم طلاق گرفته است حاضر به همکاری و اجازه ازدواج نیست. لذا از محضر محترم دادگاه صدور حکم بر اجازه ازدواج مورد استدعاست.

وکیل مشهد، وکالت و مشاوره

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

نكو داشت نام آوران عرصه هاي گوناگون داراي دو ويژگي متمايز است:  اول آنكه، انسان نكو داشته از اقليم فردی خويش خارج می‌شود و وجهه‌ای اجتماعي می‌يابد، با اين توجيه كه هر بزرگداشتی بزنگاهی است كه سبب می‌شود تا انسان ستوده از قلمرو خويشتن خويش درگذرد و به مقام فرزانگی برسد. نكو داشت لاجرم قرين نيكنامی است و نيكی شانی اخلاقی دارد. بنابراين نكو داشت همانگاه كه رفتار نامداران را چونان معيارهای اخلاقی تعريف می‌كند، در باطن پاسداشت خوبی و رفتار نيك است

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
تعیین وقت حضوری مشاوره و وکالت