ازدواج در صورت باکره نبودن دختر

ازدواج در صورت باکره نبودن دختر

ازدواج در صورت باکره نبودن دختر

بنا بر عرف و سنت جامعه ما باکره بودن دختر هنگام ازدواج امری مهم به شماره می رود. اگرچه از دیدگاه های مختلف این موضوع قابل انتقاد است چرا که می توان گفت با سالم یا ناسلام بودن غشائی نازک نمی توان حیثیت، شرف و اخلاق فردی را سنجید. جدای از این بحث در این نوشته به باکره بودن یا نبودن دختر در زمان ازدواج که گاه این امر عامل بسیاری از اختلافات پس از ازدواج که منجر به جدایی بوده است می پردازیم.

همانطور که گفته شد به دلیل اهمیت این امر برای مرد هنگام ازدواج گاهی زن که به دلایلی قبل از ازدواج بکارتش زایل شده است، قصد داشته باشد با استفاده از روش های متقلبانه چنین نقصی را مخفی کند، از منظر قانونی این کار تدلیس محسوب شده و گاه از عوامل فسخ نکاح به شمار می آید.

فسخ نکاح به دلیل باکره نبودن زوجه

در عقد نکاح اصل بر باکره بودن زوجه است. در واقع صفت باکره بودن در ازدواج با دختر از شرایط اصلی صحت عقد نکاح است و در ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی هم به این موضوع اشاره شده است.

همانطور که می دانیم هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده باشد و پس از عقد معلوم گردد طرف فاقد وصف مورد نظر بوده، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود، خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده باشد یا خیر. در ازدواج با دختر شرط باکره بودن در آن مستتر است و موردی برای تصریح وجود ندارد. در نتیجه در صورت باکره نبودن زوجه، حق فسخ برای زوج محفوظ می باشد. لازم به ذکر است اعمال حق فسخ و استفاده از آن به محض علم، فوری می باشد .

مهریه پس از فسخ نکاح به دلیل باکره نبودن زوجه

بنا بر ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی: «هرگاه عقد نکاح قبل از نزدیکی به جهتی فسخ شود زن حق مهریه ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ عنن باشد که در این صورت با وجود فسخ نکاح، زن مستحق نصف مهر است» ملاحظه می گردد مطابق با این ماده که اگر زن باکره باشد در صورت فسخ، مهریه به وی تعلق نمی گیرد مگر اینکه مرد بیماری عنن داشته باشد که در این صورت نصف مهریه به وی تعلق می گیرد. با توجه به مفهوم مخالف ماده مذکور هرگاه نکاح بعد از نزدیکی به جهتی فسخ شود ، زن حق دریافت مهر المسمی را دارد . در این خصوص تفاوت فسخ نکاح با طلاق این است که اگر زوجه در زمان باکره بودن تقاضای طلاق دهد یا زوج در زمان باکره بودن زوجه را مطلقه کند می بایست نصف مهریه پرداخت شود اما در فسخ نکاح اگر زوجه باکره باشد مهریه ای به وی تعلق نمی گیرد و در صورت عدم بکارت زوجه چه در طلاق و چه در فسخ نکاح هیچ تفاوتی در پرداخت مهریه نیست و تمام مهریه می بایست پرداخت شود.  لازم به ذکر است که هرگاه فسخ نکاح به دلیل تدلیس زن باشد و این تدلیس و فریب بر طبق ارکان متشکله جرم فریب در ازدواج از جمله انجام مانور متقلبانه همراه با سوء نیت و به قصد فریب ، در دادگاه کیفری اثبات گردد ، زوجه در هیچ صورت حقی بر مهر ندارد ، زیرا به تقلب حقی به دست نمی آید .

آیا ترمیم بکارت از موارد فریب در ازدواج به شمار می رود؟

باید خاطرنشان نمود که عمل هایمن یا همان ترمیم کردن بکارت در غالب موارد به غیر از مواردی که در اثر حادثه، ورزش و… بکارت از بین رفته است، هیچ توجیهی به غیر از پنهانکاری و فریب طرف مقابل یعنی شوهر ندارد و خاصه وقتی پای رابطه نامشروع قبلی و کتمان ازدواج قبلی در میان است.

اما نکته حائز اهمیت این است که در جرم فریب در ازدواج بایستی قصد فریب دادن طرف دیگر عقد وجود باشد و در عمل هم طرف مقابل یعنی شوهر فریب بخورد و ازدواج نیز بر همین توافق و مبنا تحقق پیداکند. به عبارت دیگر  ۳ جزء حیاتی و مهم است:

  • توسل به امور واهی و متقلبانه مثل عمل ترمیم
  • فریب خوردن شوهر
  • وقوع ازدواج بر مبنای دختر بودن و بکارت زوجه چه آنکه در عمل ممکن است در مواردی این موضوع در زمان عقد برای مرد موضوعیت کامل نداشته باشد.

اثبات عمل ترمیم بکارت و مجازات آن (فریب در ازدواج)

اثبات این عمل با ارجاع موضوع به پزشکی قانونی صورت می پذیرد. بنابر اعتقاد برخی افراد چنانچه عمل ترمیم بکارت به قصد حفظ آبرو و امثال آن باشد قصد فریب شوهر احراز نخواهد شد. به نظر می رسد در این موارد مقام قضایی رسیدگی کننده است که بایستی که به صورت موردی در خصوص این جرم تحقیق و بازجویی نماید عوامل بسیاری در این زمینه مهم است

رسیدگی جرم ذکر شده اگر چه در حوزه خانواده است ولی در صلاحیت دادسرای عمومی است که شروع به رسیدگی کند تا در صورت تشخیص جرم قرار جلب به دادرسی صادر کند و به دادگاه کیفری ۲ پرونده را ارسال نماید. قاضی پس از استماع اظهارات و دفاعیات طرفین رای صادر می کند.

مجازات جرم فریب در ازدواج ۶ ماه تا ۲ سال حبس است که البته دست قاضی دادگاه با توجه به شرایط متهم برای تخفیف، تعویق و یا تعلیق مجازات باز است.

حذف نام همسر از شناسنامه در صورت باکره بودن در دوران عقد

چنانچه زوجه باکره نبوده و از همسر اول خود طلاق گرفته باشد تا قبل از ازدواج مجدد نام همسر اول وی در شناسنامه باقی خواهد ماند و بعد از ازدواج دوم و اطلاع همسر از ازدواج اول او می‌تواند به حذف نام همسر از شناسنامه اقدام نماید. به عبارتی حذف نام همسر سابق از شناسنامه با وقوع ازدواج دوم و ثبت آن امکان می‌پذیرد. این مطلب درمورد مرد نیز صدق می‌کند یعنی در صورت باکره نبودن همسر وی امکان حذف نام زن پیشین تا ازدواج مجدد و اطلاع همسر از ازدواج اول امکان پذیر نمی باشد.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

نكو داشت نام آوران عرصه هاي گوناگون داراي دو ويژگي متمايز است:  اول آنكه، انسان نكو داشته از اقليم فردی خويش خارج می‌شود و وجهه‌ای اجتماعي می‌يابد، با اين توجيه كه هر بزرگداشتی بزنگاهی است كه سبب می‌شود تا انسان ستوده از قلمرو خويشتن خويش درگذرد و به مقام فرزانگی برسد. نكو داشت لاجرم قرين نيكنامی است و نيكی شانی اخلاقی دارد. بنابراين نكو داشت همانگاه كه رفتار نامداران را چونان معيارهای اخلاقی تعريف می‌كند، در باطن پاسداشت خوبی و رفتار نيك است

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
تماس مستقیم